كالت ؛ سكت ؛ جنبش هاي ديني جديد

جنبش‌هايي كه به نوعي به دين و مذهب باز ميگردد (صرفنظر از ميزان حقانيت آنها) مورد پذيرش صاحب منصبان و روحانيون اديان رسمي قرار نمي‌گيرد. بطور كلي نوعي زمينه منفي نگاه درباره آنها وجود دارد كه گاهي توسط برخي عملكردها يا ديدگاهها تقويت مي‌شود.

در ابتدا به تمامي اعضا چنين جنيشهايي عنوان مرتد مي‌دادند ، اما اين واژه كه پيشداوري سنگيني را القا ميكرد و بوضوح  فاقد بار علمي و كارشناسانه بود كم كم تبديل به واژه هايي مانند فرقه شد.

از وقتي که توسل به حمايت قانون عليه” ارتداد ” بيش از اين ، ممکن نبود، مسيحيان اصلي براي اينکه تلويحاً نشان دهند که جنبشهاي ديني جديدتر، عموماً براي جامعه مضرند ، عناوين جديدي مانند ” cults ” (فرقه ها ) يا ” sects “(گروه ها ) – عنوان اخير در زبان هاي غير انگليسي بيشتر به معني تحقيرآميزي بکار مي رود – را جايگزين عنوان قديمي ” ارتداد ” کردند .

اما همچنان اين واژه ها براي تنوع عظيم حركتهايي كه گاهي تفاوتهاي اساسي با هم داشتند پاسخگو و علمي نبود. تنوع بسيار حركتهاي معنوي و ديتي نوپديد كارشناسان را به اين فكر انداخته كه بكاربردن واژه فرقه در بسياري از موارد انتخاب درستي نيست.

اديان جديد بسيار متفاوتند؛ از اديان بسيار سلسله مراتبى و رياست مدار تا اديان كاملا هرج و مرج طلب . برخى از آنها زنان را دون‏پايه مى‏دانند، در حالى كه برخى ديگر بر سر افزايش حقوق زنان با يكديگر رقابت مى‏كنند . برخى از جنبش‏هاى دينى جديد جهت‏گيرى خانوادگى دارند برخى ديگر در هر گامى خانواده را از بيخ و بن تخريب مى‏كنند . برخى گروه‏ها بر اعمال معنوى و روحانى تاكيد دارند و برخى ديگر هرگونه نيازى را به چنين اعمالى رد مى‏كنند . برخى دل‏مشغول خط مشى اجتماعى هستند، ولى برخى ديگر در قبال كسانى كه بيرون از گروه هستند و نيز در قبال ساختارهاى جامعه غير دينى و عرفى بى‏تفاوتند . برخى گروه‏ها از طبقه متوسط و در حال حركت‏به سمت‏بالا هستند، اما برخى ديگر هرگونه منفعت جويى مادى را مردود مى‏شمارند

در دهه ي 1960 و 1970 ميلادي، جامعه شناسان به اين اديان جديدتر توجهي جدي نشان دادند  . آنها از پيوستن به هواداران ضد فرقه اي امتناع کرده ودرجستن واژگاني فني و متفاوت برآمدند . ” الين بارکر ” جامعه شناس بريتانيايي ، کاربرد “New Religious Movements  ” (جنبش هاي ديني جديد) را عموميت داد. اين اصطلاح غير ارزشي وبي طرفانه ، در مقايسه با اصطلاح” فرقه ها” و “گروه ها  ” براي متفکران بسياردلپذيرتر بود

نتيجه اينكه امروز اتفاق نظر نسبي وجود دارد كه فرقه (كالت) و سكت(شكل اروپايي واژه آن، گروه ) ، پديده‌اي متفاوت از جنبش‌هاي نوپديد ديني يا معنوي است.

تفاوت كالت و سكت

مردم گاهي cult ها و sect ها را با يکديگرخلط ميکنند حال آنکه آنها متفاوتند .  Cultها و  sect ها از اين لحاظ که هردو ديني جديد يا تفسيري جديد از يک دين رسمي را ترويج مي کنند ، شباهت پيدا مي کنند. اما، sect ها گروه هايي هستند که اغلب در اعتراض به چيزي که آنها آن را به عنوان انحراف يا اعتقادي ناخالص مي بينند، از يک دين رسمي جدا شده اند اما  cultها، برخلاف sect ها ،در اعتقادشان به نحو تيزتر و صريح تري از اديان رسمي متفاوت اند . مضافاً اينکهcult  ها نسبت به sect ها،نوعاً ،کوچکتربوده و چندان از انسجامي سازماني برخوردار نيستند .و بلاخره اينکه cult ها معمولا ً در گرداگرد رهبري شکل مي گيرند که مدعي است داراي نيروهايي مخصوص مثل شفا دادن يا غيب گويي است . چنان رهبراني ، گاهي “کاريزماتيک” خوانده مي شوند؛ واژه اي که بر اهميت تجربه هاي ديني شخصي انگشت تأکيد مي نهد. پيروان cult ها، نوعاً ، وفاداري شديدي نسبت به گروه و رهبرشان احساس ميکنند (كه از اين نظر با برخي از جنبشهاي اصيل ديني تشابه دارند)

البته پاسخ اين كه فرقه‌ها واقعا چيستند و با چه معيارهايي مي‌توان جمعي را فرقه (به معناي منحرف آن) دانست نياز به واكاوي بيشتري دارد كه در متني جداگانه بررسي شده است.

 جنبش هاي ديني جديد(جنبش‌هاي معنوي)  ؛ اديان جديد

پس از دهه 70 ابتدا  اصطلاح جنبش هاي ديني جديد و بعد از آن اديان جديد “New Religions  ” (= اديان جديد) براي معين کردن رسمي ترين و بزرگترين اديان در ميان اديان جديدتر که ريشه ي آنها مانند ” مورمون ها ” يا ” شاهدان يهوه ” به قرن نوزدهم ميلادي مي رسد بکار گرفته شد.

متفکران ، به اين اصطلاحات خوش آمد گفتند وبراي پرهيزازکلمات تحقيرآميز ” فرقه ” ها و ” گروه ” ها ، آنها را ،تقريباً به اتفاق آراء ، پذيرفتند ؛ ولي اصلاً توافق واقعي روي تعاريف و حدو مرزها وجود نداشت . برخي ، تنهاشامل گروههاي قرن بيستم مي شد. برخي ، همينطور ” اديان جديد” ، در قرن نوزدهم پيدا شدند . برخي ، تنها به عنوان معيارهايي براي رويدادنگاري بکار رفتند . برخي پارادايمي عقيدتي را برگزيدند که به موجب آن ،تنها وقتي از ” اديان جديد” و ” جنبش هاي ديني جديد ” صحبت به ميان مي آيد که الهيات ،انحرافي اساسي را از مسير اصلي مسيحيت ، يا-[گرچه ] مشکل تر قابل تعيين و تشخيص است -از شاهراه يهوديت ، اسلام ، هندوئيسم ، يا بوديسم  ، نشان دهد.

خويشاوندان ؛ خانواده‌ها

در قرن بيست و يکم ، در خلال جرو بحث هاي فزاينده ، صداهاي گوناگوني شنيده شد . به موازات مقابله ي حکومت بااستفاده ي جرم شناختي از اصطلاحات ” فرقه ها ” و ” گروه ها ” ، جنگ هاي مقدس ضد فرقه اي در کشورهايي نظير فرانسه، روسيه و چين به راه افتاد . پيشنهاد شد که واقعاً اصطلاحات ” جنبش هاي ديني جديد ” و ” اديان جديد ” رها شده و ترجيحاً اصطلاح ” Families ” (= خويشاوندان ) براي گروه ها ي ديني و معنوي بکار رود.

 جمع بندي:

كالت به معناي فرقه اشاره به جمعي با عملكردهاي انحراف آميز و سلطه جويانه و با آثار و علائم مخرب و رهبري خودكامه و روشهاي كه به فريبكاري آغشته است و مجموعه‌اي متعصب و بسته است اطلاق ميتوان نمود.

سكت ها در يك تعريف همان كالت هستند و در ديدگاه ديگري تفاوتهايي با آن دارند از جمله ديدگاه اعتراض آميز به چيزي كه آن را ناخالصي يا انحراف مي‌دانند.

اديان جديد يا جنش‌هاي ديني جديد اشاره به حركتهايي كه  بر اساس فاصله گرفتن از اديان رسمي اطلاق مي‌شود كه كمتر داراي اثرات سوء فرقه‌ها هستند (اگر چه از ديدگاه برخي از حركتها مانند جنبش ضدفرقه در غرب اينها هم فرقه در نظر گرفته مي‌شود)

در نهايت اصطلاح خويشاوندان يا خانواده ها به نظر براي براي گروه ها ي ديني و معنوي بکار ميرود كه از يك نگاه معادل اديان جديد است و از نگاه ديگري مي‌تواند شامل اجتماعات عقيدتي با فاصله كمتر از اديان رسمي باشد.

                                                                   امیر رضا الماسیان

 www.anticult.net

منابع:

فصل نامه – هفت آسمان – شماره 15باقر  طالبي دارابي . مطالعات اديان جديد؛ گذشته و حال/ گاردون ملتون

فرقه های نوظهور دينی”در جوامع مدرن Cult,” Microsoft® Encarta® Online Encyclopedia 2004  ترجمه:رستم نوچه فلاح

« آينده ي دين و فرقه هاي نوظهورديني  » تأليف: ماسيمو اينتروويگن – ترجمه: رستم نوچه فلاح

About paymanfatahizedefergheilyaramallahantisectramallah

برای تعطیل کردن اندیشه‌های انحرافی، کافیست اندیشة حقیقی را عرضه کنید. برای انحلال فرقه‌های انحرافی، اسلام را در چهرة زیبا و جذاب خود، باید عرضه کرد. اگر خدای حقیقی را نشان بدهیم همة خدایان دروغین محو می شوند. اگر جوانان، رسول خدا(ص) را به تناسب این عصر بشناسند، اگر رسول خدا(ص) را طوری بشناسند که پاسخ سوالات امروز آنها باشد، رهبران فِرَق محو می شوند. اگر خدا را، قرآن را، اسلام حقیقی، زنده و پویا را و ائمة هدی(س) را بشناسند، متناسب با این عصر بشناسند، دیگر کسی نیست که بر ضد او تبلیغ کنیم. فرقه‌های انحرافی یا خودشان از میدان فرار می کنند یا اگر بمانند در وضعیت مسخره و متناقضی بسر خواهند برد که این بدتر از فرار کردن است . تمثیل خواستگاری و راه حل فرقه‌ها از ایلیا میم رام الله .
This entry was posted in گزارش تصویری از نمایشگاه های حوزه and tagged , , , , , . Bookmark the permalink.

Leave a comment